خاطره متوجه شدن بارداری
اخرای مهرسال92بودکه: بایکی ازهمکارانم به نام خانم فرزانه فاضل که میشه گفت بهترین دوستم هست و خیلی هم بهش مدیونم چون اون اطلاعات دارویی بسیارقوی داره وتواین نه ماه برای سلامتی خودمو شمابهم گفته چه چیزهایی بخورم ویانخورم ویاچه کارهایی راانجام بدم ویاندم راهنمایی کرده که همین جاازش به خاطرتمام خوبی هاش تشکرمی کنم.)به آزمایشگاه رفتیم فرزانه جون برای تست بارداری ومنم برای اینکهhcgخونم دوماه قبل بالارفته بودبایدازمایش خون میدادم تامطمین بشم hcgخونم پایین اومده.به همین دلیل یه روزعصرباهم به آزمایشگاه رفتیم وپس ازانجام آزمایش قرارشدبعدازظهرهمون روزمن جواب آزمایشهاراتلفنی بگیرم وبه فرزانه جون هم خبربدم.بعدازتماس تلفنی اقایی که پشت ...
نویسنده :
مامان زهره
15:45